
در ایران 38 درصد مردم آنلاین هستند
10 وبسایت پربازدید از ایران و دنیا
دریافت کل اینفوگرافی: http://bayanbox.ir/info/4054652151137578394/online-time
- ۰ نظر
- ۲۶ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۴
معرفی سایت اندیشکده یقین از خود سایت اندیشکده:
در کنار عصر فضا، عصر اتم، عصر دیجیتال، عصر خود(Self)، عصر مجاز(Virtual) و بسیاری از القاب دیگر، عصر کنونی عصر Think Tank یا در زبان فارسی «عصر اندیشکدهها» نیز خوانده میشود. زیرا عصر حاضر، عصر موج چهارم دموکراسیها مبتنی بر Think Tank یا عصر مردمسالاریهای اندیشکدهای است.
دموکراسیهای اندیشکدهای که شاخص آن ایالات متحده است، در جوامعی شکل
میگیرد که در آن نهادهای تصمیمساز از انحصار دولت خارج شده و در سطح
جامعه توزیع گردیده و تلاش میشود که عموم نخبگان و متخصصان، از طریق
تصمیمسازی در عرصهی عمومی، بر تصمیمسازی در عرصهی رسمی و حکومتی
تأثیرگذارده و عقل عمومی را به مساعدت خِرد رسمی ببرد.
در دموکراسیهای ماقبل ظهور پدیدهی Think Tank، تصمیمسازی صرفاً در درون قوای سهگانهی حکومت صورت میگرفت و به مدیران حکومتی برای تصمیمگیری واگذار میشد.
اما در مردمسالاریهای اندیشکدهای، تصمیمسازی عمومی در بیرون از
نهادهای حکومتی و همعرض با تصمیمسازی رسمی صورت گرفته، و همزمان در
اختیار مدیران حکومتی به عنوان تصمیمگیران رسمی و عموم مردم به عنوان
تصمیمگیران عمومی قرار میگیرد.
در جامعهای که نهادهای تصمیمساز عمومی یعنی اندیشکدهها، در قالب مراکز
بررسیهای استراتژیک، عقلانیت سیال و آزاد و پرنشاط «عمومی» را به کمک خِرد
دیوانسالار و متصلب «رسمی» میبرند، سه کارکرد اجتماعی بروز مییابد:
الف-
دامنهی حق رأی مردم از کشمکش بر سر این که چه کسانی حکومت کنند به این که
مبتنی بر چه تصمیمها و طرحهایی حکومت کنند موسع میشود. دامنهی عقلانیت
عمومی، حوزهی عقلانیت رسمی را پشتیبانی و تقویت میکند.
ب- فساد سیاسی- اقتصادی- فرهنگی- و اجتماعی ناشی از تصلب و غیر رقابتی
بودن تصمیمسازی رسمی، با ظهور تصمیمسازی عمومی کاهش مییابد.
ج- با خروج انحصار تصمیمسازی از دست نهادهای رسمی، انحصار تصمیمگیری نیز
از دست این نهادها خارج شده و به مرور کلیت جامعه در تصمیمگیری دخیل شده و
ارادهی خود را از راه تبیین تصمیمها و طرحها، بر نهادهای رسمی اعمال
میکند. این ظرفیت تصمیمسازی و تصمیمگیری عمومی که در لایههای زیرین
جامعه پنهان و غالباً مدفون است، هنگامی که به فعلیت میرسد، پویایی و نشاط
واقعی اجتماعی را به نمایش میگذارد.
اندیشکدهی
یقین، به عنوان مرکز بررسیهای دکترینال، نخستین اندیشکده در ایران است
که به عنوان یک نهاد عمومی تصمیمساز، در رقابت با نهادهای رسمی -به ویژه
با مراکز تحقیقات استراتژیک کشور- تصمیمسازی و چارهاندیشی را از انحصار
این نهادهای متصلب خارج ساخت.
تلاش اندیشکدهی یقین این بوده است که برای رقابتی کردن تصمیمسازی در سطح
استراتژیک و در دامنههای زمانی بلندمدت، تفکر استراتژیک را از محافل
آکادمیک رسمی به میان تودهی مردم به ویژه جوانان کشانده و انحصار آموزشی
آن را بزداید.
باور عمومی در
اندیشکدهی یقین این است که اگر سواد تصمیمسازی و بینش استراتژیک تودهی
مردم به ویژه جوانان، ترفیع و ارتقاء یابد، تصمیمسازی و تصمیمگیری به
حقیقت نزدیک میشود و انحرافها و اعوجاجهای سیاستگذاری کنونی در کشور،
به حداقل میرسد.
رسالت
«غنیسازی تصمیم و چاره» در سطح ملی، موجب شد که اندیشکدهی یقین در چهار
حوزهی به همپیوستهی کلی، فعالیت خود را سامان دهد:
۱- حوزهی تولید علم.
دانش پایه برای علوم استراتژیک، دانش دکترینولوژی و قاعدهالقواعد است. حوزهی نخست فعالیت اندیشکدهی یقین، بومیسازی دانش دکترینولوژی است.
۲- حوزه تعلیم و تربیت استراتژیک رسمی.
در این حوزه، اندیشکدهی یقین از سطح دانشآموزی تا سطح دانشجویی در
پایهی تحصیلات تکمیلی، در تعلیم و تربیت تصمیمسازان، استراتژیستها و
دکترینِریَنهای جوان و نوجوان مشغول است.
۳- حوزهی تصمیمسازی.
اندیشکدهی یقین، تصمیمسازی و چارهگذاری پایه را در سطح دکترینال، با
تبیین دکترینهای حوزهها و بخشهای گوناگون نهادهای رسمی و حوزهی عمومی، و
سپس طرحریزی استراتژیک در آن حوزهها صورت داده و میدهد.
۴- حوزهی تعلیم و تربیت استراتژیک عمومی.
اندیشکدهی یقین، در حوزه تعلیم و تربیت استراتژیک عمومی، برای ارتقاء
سواد استراتژیک و بینش دکترینال عمومی، جایگاه ویژهای قائل بوده است. از
اینرو همواره در تعامل با افکار عمومی در تلاش برای عرصهسازی بوده و هست.
کشاندن مباحث کلان تصمیمسازی و سیاستگذاری و قواعد حکومتداری و
جامعهسازی به درون جامعه و لایههای مختلف اجتماع، به ویژه در میان
جوانان، از اساسیترین فعالیتهای اندیشکدهی یقین بوده است.
اندیشکدهی یقین، رسماً در سال ۱۳۷۹ موجودیت خود را اعلام نمود، هر چند که از مدتها قبل، فعالیت خود را آغاز کرده بود. ریاست اندیشکدهی یقین از ابتدا تاکنون به عهدهی حسن عباسی بوده است.
سفری به دیار خالو حسین دشتی
بعد از حدود سیزده ساعت رانندگی از قم به همراه سه نفر از دوستان (آقایان اسد علیزاده، باستی و رحیمی) به میدان ورودی شهر خورموج رسیدیم. میدانی که با مجسمه "خالو حسین دشتی" نماد ضد نفوذ و ضد استعماری منطقه دشتی جلوه می کرد، نشان از بیداری گذشته این دیار داشته ودارد.
با تماس آقای کشاورز کار ما شروع شد با ماشین خودش آمده بود خوابگاه علامه طباطبایی. وقتی به مدرسه رسیدیم بچه ها مشغول دعای صبح گاهی بودند.اولین کلاس در این دوره تبلیغی با بچه های کلاس هفتم بود تا ظهر در کلاسهای هشتم ونهم هم رفتیم.زنگ استراحت به دفتر مدرسه رفته تا استراحتی کنیم. آقای عبدی مدیر دلسوز مدرسه بود که سالها بود در این حرفه زحمت می کشید. معلم مهربان ودلسوز ریاضی که دغدغه بسیاری برای یادگیری دانش آموزان داشت واز محصولات فن آوریهای روز مثل شبکه های اجتماعی برای پیش برد اخلاقی و علمی دانش آموزان بهره می برد.معلم های عزیزی مثل آقای عبدالشعاعی وگزدارزی ونژادخواه نیز در این دو روز با آنها آشنا شدیم.
این روز اولین تجربه ورود به کلاس نبود ولی ظهر که به منزل پدری در آبدان برای استراحت برگشتم، تا اندازه ای فهمیدم که معلم های دلسوز در طول سال چه می کشند.
صبح بعد از نماز صبح با نانهایی که مادرم می پخت صبحانه ای می خوردیم وبا ماشین به طرف خورموج حرکت می کردم که حدود 80 کیلومتر فاصله داشت. روز دوم هم باید به مدرسه مالک اشتر می رفتیم.صبح روز دوم که با آقای کشاورز وارد مدرسه شدیم مراسم صبحگاه بود فرصت را غنیمت شمرده وعبا ولپ تاپ را کنار گذاشته و با دانش آموزان در صف صبحگاه به نرمش صبح گاهی مشغول شدیم . دانش آموزان طوری نگاه می کردند گویا برایشان تعجب برانگیز بود ولی دوست داشتند که همراهشان باشیم.
روز دوم بچه ها از مدیر وآقای کشاورز می خواستند که امروز حاج آقا به سرکلاسشان بیاید.
مدرسه شهید ملاح که تقریبا با فاصله کمی از مدرسه مالک اشتر ، مقصد روز سوم بود. با ورود به مدرسه ، فضای متنوع و جنب وجوش دانش آموزان خبر از مدرسه و مسئولانی پرتلاش داشت ، که روحیه ام را مضاعف کرد. مخصوصا با استقبال گرم آقای خورموجی مدیر عزیز این مدرسه ومعاون پرورشی .
آقای پرش معاون پرورشی مدرسه هم که گویا وقت را غنیمت شمرده و فعالیتهای پرورشی وفرهنگی مدرسه و بچه ها را یکی یکی معرفی کردند. گروه سرودی که توسط ایشان آماده شده بود واقعا کارشان عالی بود.
دونفر از بچه ها با یک شعر زیبا از ما استقبال کردند که معلم دلسوزشان (آقای هاشمیان) می گفت باید جایزه هم بدهید گفتیم چشم.از جایزه هایی که از قم همراه خود آورده بودم در روز دوم تقدیمشان کردم.
مدیر مدرسه نیز مدیری دلسوز وخلاق بود این را می شد از چند دقیقه هم صحبتی با آقای خورموجی که به برگزاری مسابقات ورزشی وهنری و هزینه کردهای شخصی فهمید.
معلمان این مدرسه نیز مثل مدرسه مالک اشتر سنگ تمام گذاشتند. روز دوم نیز سرکلاسها رفته وبا بچه ها از نماز و احترام به معلم و پدر ومادر گفتیم.
دبیرستان تیزهوشان شهید بهشتی مقصد سوم ما بود که از اسم مدرسه هم معلوم بودو به خاطر امتحان وقت چندانی نداشتند، تنها با زیارت عاشورا توانستیم در این دبیرستان در بین دانش آموزان خوب باشیم.
هنرستان دخترانه شهیدان مقصد چهارم این سفر علمی فرهنگی بود. گرچه مدرسه شهید ملاح نیز داری تکنولوژیهای جدید آموزشی بود ولی هنرستان شهیدان کلاسهای کامپیوتروسایت آنها مجهز بود وبهتر می شد از لپ تاپ برای پخش فیلم و بحث فضای مجازی استفاده کرد. کلاسهای خیاطی ونقشه کشی هم داشتند. نکته مهمی که در این هنرستان به نظرم بیان شد بحث حجاب بود که با مثال آنتی ویروس روی سیستم عامل و رمز گذاری بر روی لپ تاپ وگوشیها برای حفاظت از حریم شخصی، که حجاب نیز دقیقا از حریم شخصی آنها در برابر نگاه ها محافظت می کند.آقای مقاتلی که مستخدم مهربان مدرسه بود بعد از اتمام کلاسها با ماشینش به خوابگاه رفتیم. دغدغه مدیر ومربیان این هنرستان برای ارتقاء سطح علمی وفرهنگی وهمراهی آنها با دانش آموزان مشهود بود.
مقصد آخر این سفر دو هفته ای به شهرستان خورموج، کانون حجاب بود یک کلاس هم در این کانون برای دانش آموزان دختر داشتیم وبحث نماز را مطرح کردیم. دغدغه مسئول کانون که برای کار فرهنگی از جیب باید هزینه کرد معلوم بود از لحاظ هزینه کارهای فرهنگی به این کانون توجهی که مد نظر مسئول بود نشده.
روز آخر نیز حاج آقای مصلح امام جمعه محترم خورموج ومعاون آموزشی آموزش و پروش که از همدلی و همزبانی خوبی بهره می بردند، برای عرض خسته نباشید و اطلاع از کم وکیف برنامه ها، به خوابگاه تشریف آوردند و وقت گذاشتند و نکته نظرات روحانیون را با حوصله تمام گوش دادند.
نکته1: نمی دانیم چرا معلمی که آینده ساز این مملکت است و نیروی جوان ومومن مملکت را آموزش می دهد چرا باید از لحاظ دریافتی حقوق پایین تر از بسیاری از کارمندان باشد که در شان یک معلم نباشد.
نکته2: در همه کلاسها وقتی بنده درباه فضای مجازی (بخصوص بازیها) بحث می کردم بدون استثناء حرف از بازی کلش بود واین زنگ خطری است که مقام معظم رهبری سالهاست آن را به صدا در آورده ولی آنطور که شایسته است مورد توجه مسئولین شورای عالی فضای مجازی ودیگرنهادهای مسئول قرار نگرفته است و شاید این عدم الزام به پیگیری منویات رهبری نشان از عدم اطلاع کافی از عمق برنامه ها ونفوذ استعماری این ابزارها در بین بعضی از مسئولین باشد. زیرا کسی که به عمق بیماری سرطان در خود پی می برد سریعا آن را معالجه می کند.
20/9/94
این سایت از بین کلمات جستجو شده در کل دنیا و به تفکیک کشورها ومنطقه ها آماری را ارائه می کند. این اطلاعات به روز می باشد وکلماتی که جستجوی آنها رو به افزایش می باشد نیز مشخص می کند. مثلا در ایران از بین کلماتی که در سال 2015بیشتر از همه جستجو شده این کلمات است.
کلمه دانلود مثلا به ترتیب در استان کهکیلویه وبویراحمد و خراسان شمالی و چهارمحال بختیاری و ...رتبه های اول تا هفتم دارند.
کلماتی که در موارد جستجو شده به چشم نمی خورد، به نظر شما چه کلماتی است؟
وآنچه که در صدر جستجوها می باشد تا چه اندازه همسو با اهداف گردانندگان این فضا می باشد؟
به قول مقام معظم رهبری این طبقه "زرسالاران اقتدار طلب" آیا به دنبال تامین فضایی سالم برای جوانان و نور چشمان ما هستند؟
آیا آزاد گذاشتن فضای مجازی برای همه در همه سطح مثل آزاد گذاشتن یک بیمار در یک داروخانه -که هم ویتامین وسم در آن موجود است - نیست؟
در بین کلماتی که از سال 2005 تا 2015 رشد چشمگیری داشته کلمه "شیعه" می باشد.
در کشور آمریکا و اسرائیل و هند نیز اگر به موارد جستجو دقت کنیم تفاوت چندانی با هم ندارند!!
به نظر شما این تشابه بین کلمات جستجو شده در بین این چند کشور و دیگر کشورها که همین موارد نیز در صدر جستجوها قرار دارد، نشان از چیست؟
آیا این نشان از آن دارد که مدیریت این فضا به دست کاربران می باشد و یا به دست صاحبان زرسالار آن؟
آیا فیلم وموسیقی وعکس می تواند تمام آنچه باشد که کاربران به دنبال آن می باشند؟
وآیا به این آمار می توان صد درصد اطمینان داشت که واقعی است و برنامه ای نباشد برای جهت دادن به تمایلات وجستجوها در این فضا؟
دریافت فایل کامل اینفوگرافی نامه مقام معظم رهبری به جوانان در کشورهای غربی: