نبردگاه سایبری

مواجهه هوشمندانه با فضای سایبری

نبردگاه سایبری

مواجهه هوشمندانه با فضای سایبری

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جشنواره هنر مرده» ثبت شده است

در حالی که سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در حال اجراست اما و اگرهای فراوانی درباره این جشنواره در بین دلسوزان این حوزه بالا گرفته.  اما با گذشت نزدیک به چهاردهه از انقلاب اسلامی مردم ایران و ایجاد تحول در حوزه های مختلف، اما آنچه که بعد از سالها هنوز در مسیر حرکت اصلی خود قرار نگرفته صنعت پر زرق و برق سینما می باشد. نماد فرهنگ یک جامعه در نمودهایی است که مشاهده می شود ولی آنچه در این روزها از این جشنواره به نمایش در می آید مایه بسی تاسف است، تصاویری که نشان از ضعف های عمیق در این حوزه است.

نامه ای که امروز توسط محمد خزاعی، دبیر جشنواره‌ی فیلم مقاومت خطاب به ابراهیم حاتمی‌کیا بود حکایت از وجود غده های بدخیم در بدنه این صنعت دارد.

در ادامه به جمله هایی از این نامه اشاره می کنم:

فیلمسازان بسیاری داریم که طی این سال‌ها و هنوز، دارند فیلم جنگی می‌سازند. خاطره‌نگاری دفاع مقدس را می‌کنند. فیلمسازان متعهدند و پایبند ایمان و آرمان‌شان هستند، اما فیلم جنگی ساختن کجا و فرزند زمانه خویش بودن کجا؟ متاسفانه، بسیاری‌شان، درک درستی از زمانه خویش ندارند؟ درکی از جایگاه و موقعیت خویش در تاریخ و این زمان.


اما ابراهیم عزیز

ما در سوریه نیاز به سرداران فرهنگی نداریم، نیاز به سرداران و افتخارآفرینان نظامی داریم که مشتاقان این وادی بی شمار و بسیارند. ولی اینجا کارزار دیگری است. عرصه فرهنگ آوردگاه دیگریست. جنگ نرم نابرابری برپاست. در این کارزار نه به سرداران نظامی که به سرداران فرهنگی نیاز است. مرصاد فرهنگی در مقیاسی بزرگ تر در جریان است و فرزندان انقلاب و جنگ به شماها نیاز دارند. هنرمندان سرزمین ما و امثال تو که مشعلدار این راهید و چند گام پیش تر، افق را نشان سلمان می دهید. باید بجنگید و بمانید. همین جا. در قلب و متن جریان و خیبری بمانید و ادامه بدهید.


درست است که در مسائل فرهنگی و سینمای امروز نسل جدیدی از سینماگران پرانرژی و مستعد در راه است. فیلمسازان جوان و جوانان با استعداد زیادی داریم. اما، متاسفانه، گویی، در فضای تاریک و بی چراغ رها شده اند. فرمانده ندارند. پس بمانید و فرماندهی کنید.


در همین سال سینمایی که داریم سپری می‌کنیم، دیدیم فیلم‌هایی که لبریز از هنر، انرژی و استعداد هستند، سرشار از تکنیک، دیالوگ و روایت است؛ اما هیچگاه، وقتی از سالن بیرون می‌آیی بغض رهایت نمی‌کند و قلبت به درد می‌آید. وقتی می‌بینی فیلمساز جوانی ناباورانه، در فضای سرمستانه تکنیک و بازی و ریتم و روایت و سینما، چوب حراج بر سر غیرت مان می زند و گلوی شرف و غیرتی را که شهیدان این خاک جان شان را برایش داده اند می برد و در این هیاهوی پرهیجان و شوی اغفال کننده متاسفانه، حتی دلسوزان و غیرتمندان هم از فرط گرفتاری ها و روزمرگی ها از درک و فهم آن عاجزند، باور دارم که ما همچنان، بیش از هر زمانی به سرداران فرهنگی چون تو نیاز داریم. درست همین جا.


زرق و برق ها، تندیس ها و جایزه جشنواره ها فراموش می شوند. مهم این است که به عنوان هنرمند تا چه اندازه در مسیر فرهنگ و هنر متعالی گام بر داشته ایم.


ولی امروز در سینمای ما - در گستره ای که چراغ شهیدان هنوز، نورافشانی می کند برخی سینماگران ما غافل از درک درست رسالت خویش غیرت را قی می کنند و سرزمین شهیدان را به "سگدونی"تشبیه می کند و تصویر گندابی پر از لجن، نکبت و پلشتی را بی ذره ای زیبایی به رخ مان می کشند. تحقیر ناموس، ملیت، غیرت، عزت و شرافت دختر، زن، مادر، برادر ایرانی در بعضی از این فیلم ها، فاجعه آمیز و نفرت انگیز است. نمایش خانه ای آکنده از سیاهی، پلشتی، فقر، ذلت و ... آثاری که به عینه احتضار فضیلت هستند.


برای بسیاری از شبه هنرمندان مهم نیست نان شان به چه قیمتی حاصل می شود و برایشان مهم نیست با ارائه شنیع ترین شوخی های جنسی، هرزه گی های کلامی، جوک های خارج از رویه و عرف خانواده و جامعه و با حراج کردن شرف، اخلاق و نجابت در سودای ثروت اند، آثاری که حتی، شاید شرم داشته باشند خانواده های خودشان هم آن را تماشا کنند


دردا و دریغا... که مسئولان فرهنگی و سینمایی ما در طی این سال ها، غرقه در کیف و هذیان، باد به غبغب می اندازند و پز آمار فستیوال های فرنگی را جار می زنند.


تو عقب نیفتاده‌ای. این حوزه فرهنگ ماست که عقب افتاده است و بعضی از سینماگران هستند که در جا زده‌اند و غفلت مسئولین و متولیان فرهنگی این روند را تا هنوز هم، تشدید می‌کند و کار به جایی رسیده که قافله سالار انقلاب هم از فضای فرهنگی نگران است و شب ها خوابش نمی برد.



کاش آوینی و منتقدانی چون آوینی زنده بودند. کاش آوینی می بود و امروز بانگ اعتراض ش را بر سر هنر مرده این دیار می زد. هنر خنثی، عافیت طلب و آلوده.


از جنگی که هم اکنون در آنیم، جنگی که دامن منطقه را شعله ور ساخته و پیامدهایش در حال گسترش است غافلند و دکان داری هنر را می کنند و مسئولان ما خواب زده تر از هر زمانی.


سینمای ما، گرفتار نوعی الیناسیون غربی شده است. ویروسی که موریانه وار، ریشه فرهنگ و منافع ملی ما را می خورد. در این وانفسا، مام میهن فرزندان صالح و غیور را به کمک می خواند. پس با افتخار بمان و نگذار موج های مرده تو را به حاشیه بکشند.

در میدان بمان و پرچم دار شهیدان باش و پیام رسان فرهنگ و هنری باش که امروز از برکت آن، بلاد اسلامی و جهان اسلام سربلند است


بمان مربی. دوره‌ات تازه آغاز شده است ...



  • حبیب پهلوزاده